در مصاحبه جدیدی با خانم نوشابه امیری در مورد رفتنی بودن جمهوری اسلامی صحبت شد: بله از دید تاریخی اینها هم میرن ولی از دید قرن ۲۱، و از دید تاریخی، اینها برن جایگزین لازم است. بعضی از ایرانی ها منتظر غرب هستند تا کاری بکنه که جمهوری اسلامی از ایران بره. شاید به این دلیل است که فکر ساختار جمهوری جدید خودی را نمیکنند
بله غرب جواب دو حمله شدید موشکی جمهوری اسلامی خمینی به سوی اسرائیل را میدهد. ولی غرب کمک نکرد که خمینی روی کار بیاد. غرب اشتباه کرد، شاه اشتباه کرد و خمینی در انتظار موقعیت مناسب کارش را آرام آرام شروع کرد و طرح جمهوری اسلامی اش را پیاده کرد. خمینی طرح جایگزین دولت خودی را در سر داشت. از غیب و غرب نیامد بود. سالها بود با قلدری تو گوشی میزد. حتی به گفته ای در جوانی آخوندیش تو گوش یک آخوند سالمند، حالا بزرگتر از خودش، زد و عینک طرف از روی صورتش پرت شد. خمینی چند ساعت بعد از ورودش به ایران، همان روز اول، گفت که تو گوش دولت شاهنشاهی ایران میزنه. خمینی با نوشته ها گفته ها و حرکاتش همراه با پیروان ایرانی و فلسطینی و غیره رهبر جمهوری اسلامی شد. و اشتباه های سلسله پهلوی بحث دیگری است
دو سال است که روایت جایگزین برای دولت کنونی ایران را به انواع مختلف، ویدیو، مقاله و اعلامیه، آشکار میکنم و هیچ کس یک خط برام ننوشته چه برسه بشینه پای صحبت و سوال که خلاصه ترین وضع ممکن نوشته هایم درباره اساسنامه جدید را اگر در یک خط بنویسم این است: مقام مادری، رئيس جمهور — جزییات قدرت این دو مقام — و روُسای قوه قضایی با رای مردم. و دیگر موارد در نوشته هایم موجود است مانند چگونگی انتقال دولت
بله رضا پهلوی می تواند رهبر دولت انتقالی بشود تا اساسنامه جدید روی کار بیاد. بنده از رضا و مسیح علینژاد و دیگر نام های مطرح خواستم که خودشان را کاندید کنند و طرح دولت انتقالی خود را ارائه دهند. حالا اگر بعضی این رسم و رسوم را نمیدانند و یا خودشان را آماده این کار نمی دانند به جای خود. شاید بعضی فکر میکنند که قرار است کسی از غیب بیاد. در نتیجه بنده خودم را با کمال فروتنی و بندگی او — و یکتا او — چند وقت است که کاندید از غیب آمده کردم. میدونم که به گفته مولوی «نه آن شیرم که با دشمن برآیم — مرا این بس که من با من برآیم» پس اینطور بگم؛ خداوندا، مرا یکی از ابزار خود بدان که نعمت الهی تو را به دست آرم
اگر رضا جواب نامه های مرا می داد و دو دقیقه پای صحبت می شست شاید ماه ها پیش برای رهبری دولت انتقالی از او حمایت میکردم. به دقت گفته های رضا را در دو سه ماه پیش دنبال نکردم ولی مثل اینکه به تازگی ایشان خودش را رسما کاندید رهبری دولت انتقالی کرده که اگر چنین کاری کرده تبریک میگم. در نتیجه امروز، بدون اینکه ایشان مشاوره ای با اینجانب بکند و اگر شخص دیگری، بجز خودم، کاندید نباشد از ایشان برای رهبری دولت انتقالی حمایت میکنم. بله خودم را کاندید کردم و اگر نیرو به آن سو حرکت کند پای حرفم هستم ولی واقعیت این است که از کاندید شدنم حمایت نشده
بحث اینکه جمهوری اسلامی چه بلاهایی سر مردم ایران و لبنان و فلسطین و غیره آورده مهم است. مهم است که به یاد داشته باشیم که قاتل چه فریدون فرخزاد هایی که در خارج از ایران و چه داخل ایران بوده و هست. ولی در حال حاضر بهتر است که تمرکزمان تعادل خاصی داشته باشد. احتیاج اول این است که دولت جمهوری مردمی را تشکیل دهیم. گذشته را فراموش نخواهیم کرد ولی نیروی فکری و کاریمان در حال حاضر بهتر است که به سوی تشکیل دولت انتقالی و اساسنامه جدید ایران باشد
نکته دیگر این است که در قرن و زمان حاضر نیاز به بحث غرب یا شرق کمتر از ضرورت بحث دموکراسی در مقابل دیکتاتوری شده. در انتخابات چند روز دیگر در آمریکا بنده که به صورت واضح میبینم که طرز فکر اداره دولت مردم به صورت دیکتاتوری در مقابل دموکراسی وجود دارد و رای مردم آمریکا نصف نصف بنظر میرسد. در هنگ کنگ و چین چهار پنج سال پیش جنگ بین دموکراسی در مقابل دیکتاتوری واضح بود. و همینطور در اروپا و حتی در روسیه جنگ بین دیکتاتوری و دموکراسی دیده میشود
در آخر بهتر است که با کلمات مولوی به پایان این نوشته برسم.
اندر جهان هر آدمی باشد فدای یار خود
یار یکی انبان خون یار یکی شمس ضیا
چون هر کسی درخورد خود یاری گزید از نیک و بد
ما را دریغ آید که خود فانی کنیم از بهر لا